رها رها ، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

رهای پاییزی ما

واکسن چها رماهگی

شنبه 23 فروردین 93 من  و رها چند روزیه که به خاطر سرماخوردگی بابایی خونه مامان جون هستیم . ساعت یازده و نیم صبح بهت  11 قطره استامینوفن دادم. توی درمانگاه ازت قد و وزن گرفتن قدت61 دور سرت 39/5 و وزنت هم طبق معمول پایین 5500 . بعد آماده شدی اولش کمی میخندیدی ولی وقتی آمپولو فرو کردن کلی گریه کردی از اونجاییکه دختر صبوری هستی زود خوب شدی . اون شب تا صبح تب داشتی و تو خواب ناله می کردی مامانی بمیره برای دختر خوشگلش من هم تا صبح بیدار بودمو ازت مواظبت میکردم .       ...
26 فروردين 1393

وزن کشی رها

  یازده فروردین مهمون داشتیم بعد از شام همه به فکر اندازه گرفتن وزن خودشون بودن از کوچیک     و بزرگ روی ترازو می رفتن تا اینکه نوبت به کوچیک ترین فرد اون جمع رسید (رها کوچولو)       ...
11 فروردين 1393

جدایی از 92

سال 92 هم گذشت سال گذشته نقطه ی عطف زندگی من بود و به راحتی میتونم بگم سالی که از من یک مریم دیگه ساخت و طعم شیرین مادر شدن رو به من چشوند در کل سال خوبی بود و خاطراتش تا ابد تو ذهنم حک شد ، سالی که حاصل عشق 5 سالمونو تو آغوش گرفتیم و شیرینی داشتن رها رو تو تمام لحظاتش حس کردیم .92 برای من سالی تکرار نشدنی خواهد ماند خداحافظی از اون برام سخته و بستن دفتر خاطراتش سختتر . با یک دنیا امید و آرزوی سلامتی برای دختر نازنینم و همسر مهربانم و همه ی عزیزانم در سال نو.   ...
22 اسفند 1392